اینجا خاطره نم نم می بارد...

هیســــ ... سکوتُ حس کن آدم...

اینجا خاطره نم نم می بارد...

هیســــ ... سکوتُ حس کن آدم...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ شهریور ۹۴ , ۱۸:۰۵
    31
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۹/۲۶
    65
  • ۹۴/۰۹/۱۳
    73
  • ۹۴/۰۹/۱۰
    72
  • ۹۴/۰۹/۰۸
    71
  • ۹۴/۰۹/۰۷
    70
  • ۹۴/۰۹/۰۴
    69
  • ۹۴/۰۹/۰۳
    68
  • ۹۴/۰۹/۰۳
    67
  • ۹۴/۰۹/۰۳
    66
  • ۹۴/۰۸/۲۷
    65

43

شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۵:۱۷ ب.ظ

عاشورا باشکوه بود... خیلی... مثل هرسال...

 آش رشته نذری خوردیم... با دسته ها حرکت کردیم...

 علم می چرخوندن...سلام میدادن به عزادارا..

.به علم مسجدای دیگه... این یه حرکتو بیشتر از همه صحنه ها دوست دارم... بین اومدن دسته ها ...بین اون همه جمعیت...یهو صدای الله اکبر بلند شد...اذان ظهر عاشورا... تند تند با فاطمه رفتیم وضو گرفتیم ... هول هولکی بود ولی نماز جماعتو خوندیم... یه علم گوشه ی خیابون بود... رفتیم پیشش و روش دست کشیدیم... خوب بود...با پاهایی که داشت جدا میشد اومدیم خونه... و امشب.... امشب...امشب شام غریبان یتیمان حسین است...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۲
باران ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی