اینجا خاطره نم نم می بارد...

هیســــ ... سکوتُ حس کن آدم...

اینجا خاطره نم نم می بارد...

هیســــ ... سکوتُ حس کن آدم...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ شهریور ۹۴ , ۱۸:۰۵
    31
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۹/۲۶
    65
  • ۹۴/۰۹/۱۳
    73
  • ۹۴/۰۹/۱۰
    72
  • ۹۴/۰۹/۰۸
    71
  • ۹۴/۰۹/۰۷
    70
  • ۹۴/۰۹/۰۴
    69
  • ۹۴/۰۹/۰۳
    68
  • ۹۴/۰۹/۰۳
    67
  • ۹۴/۰۹/۰۳
    66
  • ۹۴/۰۸/۲۷
    65

72

سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ب.ظ

متاسفم رفیق ف... چه بد شد...

که دیگه خطرناکه برام...صمیمی بودن باتو...

متاسفم که من آدم ریسک کردن نیستم... 

متاسفم رفیق ف...

خودت این طنابو پاره کردی... 

من روت حساب باز کرده بودم اما حیف...

انگار تو این دنیا باید تنها بمونی...تا چیزیت نشه... 

رفیق ف ... 

پیش تو ساکتم و تو هیچوقت گله ی عمق چشمامو نمی بینی... 

آره رفیق...گله دارم ازت... 

منی که بات صاف و صادق بودم و تو نه... تو پنهون کردی ازم... 

تا جلوتو نگیرم... و حالا تو چشم بقیه یه دختره... 

هعی... من باورت دارم رفیق ف... اما مردم نه...

رفیق دنیا پر از مشکلاته ... امیدوارم سربلند بیرون بیای... 

به حرفام گوش نکردی...گوش نکردی و شدی این... 

و من خیلی سنگدلانه و وحشیانه آماده بریدن طناب دوستیمون شدم... 

هر چند تو منو آروم می بینی... 

هی رفیق...

تو حتی باورم رو نسبت به دوستی عوض کردی... این افتضاحه... 

و بدتر از اون اینه که هی یادم میاد حرفا و نصیحتامو و تو

 حتی به یه کلمه ش هم فکر نکردی...

شاید تو همون دوست ها رو بیشتر می پسندی...

متاسفم دختر...اما...

دیگه انتظار نداشته باش صمیمی ترین رفیق ما باشی...

که من همون روز تو پارک رفیق صمیمیم رو گذاشتم و اومدم...

رفیق ف...

این از اعتماد به نفس و شاخ  و ال و بل بودن من نیست...

ولی من مطمئنم تو یه دوست خوب رو از دست دادی... 

و من هم...تنها تر شدم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۰
باران ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی