اینجا خاطره نم نم می بارد...

هیســــ ... سکوتُ حس کن آدم...

اینجا خاطره نم نم می بارد...

هیســــ ... سکوتُ حس کن آدم...

پیام های کوتاه
  • ۲۶ شهریور ۹۴ , ۱۸:۰۵
    31
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۹/۲۶
    65
  • ۹۴/۰۹/۱۳
    73
  • ۹۴/۰۹/۱۰
    72
  • ۹۴/۰۹/۰۸
    71
  • ۹۴/۰۹/۰۷
    70
  • ۹۴/۰۹/۰۴
    69
  • ۹۴/۰۹/۰۳
    68
  • ۹۴/۰۹/۰۳
    67
  • ۹۴/۰۹/۰۳
    66
  • ۹۴/۰۸/۲۷
    65

66

سه شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۰ ب.ظ

تو در آغوش او بی تاب و من آرام می میرم 

دلم در خاطراتت گم،چه بارانی،چه دلگیرم 

تو می گفتی که مجنونی و می بینی مرا لیلا 

شدم لیلای بی مجنون و از این زندگی سیرم... 

هه! گفتیم همه شاعر شدن مام یه شعری بگیم :/

+ زینب هیچوقت آدم نمیشه... بوقلمون صفت...هه!!! 

+ اون روز... خیلی معطل شدم ولی هیچ ماشینی نمی ایستاد تا از خیابون رد شم... 

یه مرد اومد...ماشینا رو وادار کرد بایستن... 

رد شدم... چهره اش هیچوقت از یادم نمیره...

یه قیافه خشن... که لب باز کرد و گفت: آبجی بفرما 

:)) 

و منم گفتم مرسی و فرماییدم D;  

+ عربیم امسال افتضاح شده...داستان چیه؟ :/  

+رمان بینوایانو از مدرسه خریدم...چار تومن o_O

+ امروز موهامو کوتاه می کنم...به همین راحتی!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۰۳
باران ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی