29
بارون مثل تیر از آسمون میباره... با شددددت... دلم میخواد برم زیرش...ولی سرما میخورم دوباره...پس بیخیال :)
+ حس بدیه که یکی بگه حالم خوب نیس... و تو نتونی هیچ کاری برا خوب شدنش انجام بدی...
+ بالاخره ایرانسلو گرفتم... شمارش ۰۹۰۱ هست ô_Ô
+ اتاقم به هم ریختس...حال ندارم تمیزش کنم... به هم ریختگیش رو اعصابمه... ولی واقعا حسش نی پاشم!!!!
+ الان یه رفیق پایه... یه اجازه ی تپل از خونواده باید میداشتم... تا بریم تو خیابونا راه بریم زیر بارون...ایضا بدوییم...خیس خالی شیم... کلی چرت و پرت بگیم... مثلا اگه یه داداش بزرگتر و پایه اینجور خل و چل بازیا هم داشتم خیلی خوب میشد...
+ اگه قرار بود داداشی داشته باشم ترجیح میدادم دو-سه سال ازم بزرگتر باشه نه خیلی زیاد :/
+ هوففففف چه بارونی...چه صدای بارونی پیچیده تو اتاقم... انگار صداش روحمو نوازش میکنه...
+ این دو روز زیاد به یاد کسی که نباید بودم... اصن خوشم نیومد از این به یادبودن مضخرفم :/
+ راستی اینو نگفتم..دیشب رفتیم خونه مادرجون اینا...اووو یه عالمه رقصیدیم به میمنت عروسی دایی کوچیکه... دایی میم جان رو عاشقم ... جدی :)) دایی دومی دوست داشتنی منه ... دوج دارمش ؛)
+ شیشه ی پنجره را باران شست... از دل من اما... چه کسی نقش تو را خواهد شست؟! :)
+ خیلی حس بدیه
+ 901؟ 0_o فک میکردم کُد رایتل 901 باشه
+ فک کنم تا الان تمیز کردین دیگه [آیکونِ فک کردن]
+ خیس شدن یه جوریه :/ خوبه وقتی بارون میزنه و بیرونی بری زیر یه سرپناه, خیلی خوبه...
+ خواهر و برادر تو هر سِنی خوبن :)
+ خوش به حالتون اونروز
+ مرتضی؟ [اَی بابا فضولی شد که باز :/ ]
+ به سلامتی خوشبخت شن.
+ خیلی خوب... شعرای حمید مصدق خیلی حِس دارن, خوب...